نوشته شده توسط : هادی احمدی
پیش از اینها فکر می‌کردم خدا 
خانه‌ای دارد کنارابرها
مثل قصر پادشاه قصه‌ها  
خشتی از الماس و خشتی ازطلا
پایه‌های برجش از عاج و بلور  
بر سر تختی نشستهبا غرور
ماه ، برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاجاو
اطلس پیراهن او، آسمان  
نقش روی دامن او،کهکشان
رعد و برق شب، طنین خنده‌اش 
سیل و توفان ، نعرهتوفنده‌اش


:: برچسب‌ها: خدا , کعبه , ,
:: بازدید از این مطلب : 342
|
امتیاز مطلب : 73
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 خرداد 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد